چیست این سقف بلند ساده ی بسیار نقش
هیچ دانــا زین معمـّا در جهان آگاه نیست
پیش از هر چیز لازم است توضیح کوتاهی در رابطه با منطقة البروج ارائه شود.سپس به صور فلکی می پردازیم.
نواری از دوازده صورت فلکی مشهور است که دور تا دور آسمان کشیده شده است و اهمّیّت این نوار آن است که مسیر ظاهری خورشید،ماه و سیّارات همواره در درون آن دیده می شود به گمان برخی خورشید هر بخش را در یک ماه می پیماید.در حالی که به نظر اخترشناسان صورت های فلکی منطقة البروج اندازه های مساوی ندارند.برج ها همان ترتیب ماه های ایرانی را دارند:حَمَل(فروردین) ثور(اردیبهشت) جوزا(خرداد) سرطان (تیر) اسد(مرداد)سنبله(شهریور) میزان(مهر) عقرب(آبان) قوس (آذر)جُدّی(دی)دلو(بهمن)حوت(اسفند)
بنات النعش کبری،هفت اورنگ مهین،دختران نعش بزرگ،هفت برادران (بزرگ)،هفت دختران(بزرگ)،هفت داوران،یکی از صور فلکی شمال مجاور قطب شمال که به مناسبت شکل متوهم(شبیه به خرس)بدین نام نامیده شده،از ستارگان او 27 در داخل صورت(بدنه ی خرس)و 8 در حوالی می باشند که از آن جمله 7 ستاره ی بسیار روشن به شکل ملاقه(دُم خرس) در آسمان دیده می شود.
بنات النعش صغری،خرس کوچک،هفت اورنگ کهین، هفت برادران (کوچک)،هفت خواهران(کوچک)،یکی از صور فلکی شمال مجاور قطب شمال،دبّ اصغر در جهت عکس دبّ اکبر قرار داشته و همانند آن بوده امّا کوچک تر است.ستاره ی روشنی در دُمِ آن واقع است که ستاره ی قطبی نام دارد.
خداوند کرسی،خداوند عرش،خداوند منبر،مشتمل بر 55 ستاره ی صورتی از صور فلکی شمال مجاور قطب شمال که همیشه در طرف مقابل دبّ اکبر قرار دارد.تقریباً ستاره ی قطبی فاصله بین این دو را نصف کرده است و ان به صورت زنی است به کرسی نشسته هر دو پای فرو هشته سروتنش به کهکشان کشیده.
گاو فلک،گاو گردون،سوّمین از منطقة البروج و از صور فلکی جنوب .
عِقْد(گردن بند)خوشه ی انگور،ثریّا،نرگسه،نرگسه ی چرخ،شش ستاره ی کوچک که در کوهان گاو جمع شه اند.
سرطان:(خرچنگ)
خرچنگ فلک،چهارمین برج ازمنطقة البروج و آن به شکل خرچنگ است.
شعرای یمانی
درخشان ترین ستاره ی آسمان که در صورت فلکی کلب اکبر(سگ بزرگ،سگ شکارچی)قرار دارد.شعرای شامی یمانی را دو خواهر یا دو خواهران نیز گویند.
صورتی است از منطقة البروج واقع بین میزان و قوس بر طبق افسانه های یونانی برج عقرب،عقربی بوده که جبّار را از قوزک پا گزیده است.جبّار صیّاد آسمان بوده که بعد از گزیده شدن مرده است.هشتمین برج.
قوس
کمان،صورتی از صور فلکی که در کنار برج عقرب قرار دارد.
از صور فلکی شمال به شکل مثلّثی بزرگ و بسیار کم نور،که آن را به شکل مردی تاج بر سر و نشسته بر صندلی تصوّر کرده اند.
نکته ای در باب نقش آسمان و ستارگان در ادبیّات
از دیرباز دیده ی پر سؤال آدمیان بر گستره ی این تاق نیلگون در اندیشه های ژرف فرو رفته هر روز تصوّری و تأمّلی در این زمینه با خود دارد.قدما معتقد بودند زمین مرکز عالم است و همه ی عالم گرد آن می چرخند و عدّه ای بر این گمان که گردش ستاران در زندگی انسان مؤثّر بوده،خیر و شر آدمی را رقم می زند.عبارات و کنایاتی چون:بداختر، بدستاره،در هفت آسمان یک ستاره ندارد و…حاکی از این موضوع خرافه است.به عنوان مثال بعضی بر این عقیده بودندکه اگر طالع کسی بر تاره ی عیّوق باشد از تشنگی در بیابان خواهد مُرد.
چون شبنم اوفتــاده بُدم پیش آفتاب
مِهرم به جان رسید و به عیوق برشدم
سعدی ـ غزلیّات
گر چه در همان دوراناندیشمندانی چون شاعر بزرگ قرن پنجم ناصرخسرو قبادیانی به خرافه بودن این موضوع تکیه داشته اند.
نکوهش مکن چرخ نیلــوفری را
برون کن زسر بــادِ خیره سری را
چو تو خود کنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم نیک اختـری را
امّا هم اکنون نیز که در عصر صنعت و فن آوری پیشرفته قرار داریم عدّه ای که تعدادشان هم اندک نیست معتقد به این مسائل خرافه بوده،گوش به سخن رندان سودجویی چون فال گیران می دهند.البتّه لازم به ذکر است بعضی موارد یادشده جنبه ی کنایه ای صرف یافته اند و بُعد عقیدتی آن مدّنظر نبوده و نیست که در آن بحثی نخواهد بود.
در آیات و روایات بر تأمّل و تفکّر در آسمان و تأکید بر فواید آن،از قبیل ایجاد وسعت روح،سعه ی صدر و…سخن ها آمده است.امّا در عین حال عقیده بر تأثیر ستارگان در تقدیر آدمی را نیز شرک دانسته اند.مثلاً هنگامی که امیرالمؤمنین u می خواستند به جنگ نهروان بروند شخصی گفت:من منجّم هستم،اوضاع کواکب دلالت می کند که اگر شما در این ساعت حرکت کنید و بروید شکست می خورید و همه کشته می شوید،حضرت به شدّت به او حمله کرد و فرمود:هر کسی که حرف های تو را باور کند باید خدا و قرآن را تکذیب کند.ما وظیفه داریم در کارها به خدا توکّل کنیم،به نام خدا حرکت کنید و هیچ به حرف های این مرد ترتیب اثر ندهید.رفتند و پیروز هم شدند و می دانید که در هیچ جنگی به این سرعت و به این تمامی پیروز نشدند.
در ادبیّات بسیار و زیبا و بجا از ستارگان و سیّارگان سخن به میان آمده است.آن جا که نظامی آن شاعر بزرگ در معراج حضرت رسولe گوید:
نیم شبی کان ملک نیم روز کرد روان مشعل گیتی فروز
نه فلک از دیده عماریش کرد زهره و مه مشعله داریش کرد
گوهر شب را به شب عنبرین گاو فلک برد ز گاو زمین
اوستده پیش کش آن سفر از سرطان تاج و ز جوزا کمر
خوشه کز سنبل تر ساخته سنبله را براسد انداخته
تا شب او را چه قدر قدر هست زهره ی شب سنج ترازو به دست
ریخته نوش از دَم سیسنبری بر دم این عقرب نیلوفری
چون ز کمان تیر شکر زخمه ریخت زهر ز بزغاله خوانش گریخت
یوسف دلوی شده چون آفتاب یونس حوتی شده چون دلو آب
تا به حمل تخت ثریا زده لشکر گل خیمه به صحرا زده
مخزن الاسرار ـ در معراج ـ با تلخیص